طوفان واژه ها

درهمه احوال،وجودت را به خدایت بسپار،پیش او باشی پناهت امن است و نگهبانت قوی.
هرچه میخواهی تنها از او بخواه که دادن و ندادن دست اوست،مدام از او تقدیرهای خوب بخواه.

-نامه سی و یکم نهج البلاغه-

آخرین مطالب
و"سلام"یکی از نام های خداست ...

اینجا،هر اسمی که انتخاب شده،حکایتی دارد برای خودش!

خانم عرفان نظرآهاری،در "نامه های خط خطی" اش سطرهایی نوشته که گویا برایِ امروز ِ من بوده اند:
"همه ی ما راحت حرف می زنیم،ولی نوشتن برای بیشتر ما سخت است.اما تو بنویس تا یادت بماند که نوشته ها،رد پای عبور است.فردا که برگردی و نوشته هایت را بخوانی به یاد می آوری که از کجا رد شده ای و چطور قد کشیده ای.
این جا هم فقط یک جور بهانه است،بهانه ی رد شدن و قد کشیدن."

+چرا "غریب" ؟
عرفان نظر آهاری گوشه ای از همان کتاب نوشته:
"اسم های ما عین ما نیستند.خیلی از مردم اسم هایی دارند که هیچ ربطی به خودشان ندارند"
راستش را بخواهید،با یکی از دوستان،همفکری کردیم برای انتخاب اسم.لطف داشتند و نام هایی را پیشنهاد می کردند که هیچ ربطی به من نداشتند و فقط نمایانگر لطف بی حد و مرز خودشان بود و بس!
تا رسیدم به "غریب"... مدت ها بود شعر هوشنگ ابتهاج را زمزمه می کردم:"در این خانه غریبند،غریبانه بگردید"
انگار وصل میشود به شعر مولانا،آنجا که می فرمایند:"هرکسی کو دور ماند از اصل خویش/باز جوید روزگار وصل خویش"
اعتقادم این است که همه ی ما در این دنیا غریبیم...

+"طوفان واژه ها"
هشتمین شب محرم بود.آقای سید حمیدرضا برقعی شبکه چهار برنامه داشتند.اینکه چه شد و چه ها گفتند بماند،فقط آنجا بود که به "طوفان واژه ها" رسیدم.
"باز این چه شورش است که در جان واژه هاست/شاعر شکست خورده ی طوفان واژه هاست"

+پراکندگی واژه ها را به بزرگواری خودتان ببخشایید.از کسی که چند وقتی است قلم را در دست نگرفته،بیش از این نمیتوان انتظار داشت.